میگم عاشقم، اما خودم بهتر میدونم که نالایقم
نوشته شده به وسیله ی سفینه در تاریخ 90/11/22:: 9:49 عصر
میگم عاشقم، اما خودم بهتر میدونم که نالایقم،
کدوم عاشقی؟ من که همیشه برای تو آینه ی دقم، کجا عاشقم؟
میگم مجنونم، ولی نماز اول وقتمو نمیخونم، میگم مجنونم.
میگم مدیونم، اما یه عکس شهید نیست رو دیوار خونم، کجا مجنونم؟
میگم علقمه و غافلم از غربت اروند، شرمنده نشدم از پلاک و چفیه و سر بند.
امر به معروف این روزا فدای آزادی شده،
کسی به فکر مهدی نیست نبودنش عادی شده.
واحسرتا جامونده ام از شهدا.
غریب ارباب، همش به ما گفتن که هستی تشنهی آب،
نه به اون خدا، هل من ناصر تو میگه که هستی تشنهی جواب، غریب ارباب.
گرچه بدم، حالا که برگشتم پیش تو نکن ردم،
پشیمونم، از همه اون نفس هایی که بی تو زدم، گرچه بدم.
من که عمری آقا، پای سفرت روزی مو خوردم،
داده ای آبرو، اما من چی، آبرو بردم.
این قدر نپرسیم از عباس برات پابوسی چی شد؟
جواب آقا رو بدیم؛ غیرت ناموسی چی شد؟
واحسرتا جامونده ام از شهدا.
امون بده لیلای من، یک خبری به مجنون بده،
سامون بده، من که مردم، کربلاتو نشون بده.
دنیای من، اللهم اجعل محیا، محیای من،
ای وای من، من واسه تو گریه میکنم، تو برای من.
مگه من چی دارم که بریزم آقا جون زیر پات،
به جز این دلی که باز دوباره خیلی تنگه برات.
میخوام صدات کنم حسین، اما خجالت میکشم.
کلمات کلیدی : دلنوشته